تا چند غزل به پای تو پیر شود
هِی بغض کند،سپس سرازیر شود
ما جمعه پس از جمعه به جان آمده ایم
نگذار برای دیدنت دیر شود
اللهم عجل لولیک الفرج
تا چند غزل به پای تو پیر شود
هِی بغض کند،سپس سرازیر شود
ما جمعه پس از جمعه به جان آمده ایم
نگذار برای دیدنت دیر شود
اللهم عجل لولیک الفرج
بدونِ ترکِ گنه انتظار بی معناست
امید دیدن روی نگار بی معناست
دگر به دوریت آقا نموده ایم عادت
وگرنه بر دلِ مجنون،قرار بی معناست
اللهم عجل لولیک الفرج
بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم
گرچه میدانم که در شهر غریبی زیستم
مثل رودی بستر این خاک را طی کرده ام
تا بفهمم عاقبت در جستجوی کیستم
اللهم عجل لولیک الفرج
خدا کند که دل من در انتظار تو باشد
درون کلبه قلبم همیشه جای تو باشد
مرا نسیم نگاهت به باغ آینهها برد
خوشا کبوتر عشقی که در هوای تو باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم " دوست دارمت "
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
اللهم عجل لولیک الفرج