هر کسی شد کربلایی فاطمه او را خرید
حسرتِ جا مانده ها را هم خودِ زهرا خرید
خوش به حالِ آنکه در این گیر و دارِ زندگی
هر چه دارد، داد و گوشه چشمی از آقا خرید
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
هر کسی شد کربلایی فاطمه او را خرید
حسرتِ جا مانده ها را هم خودِ زهرا خرید
خوش به حالِ آنکه در این گیر و دارِ زندگی
هر چه دارد، داد و گوشه چشمی از آقا خرید
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
اربعینی نشدم با دلِ تنگم چه کنم؟
با سرِ پر هوسِ خورده به سنگم چه کنم؟
پسرِ فاطمه دور از تو در این دلتنگی ...
با دلم صلح کنم یا که بجنگم؟ چه کنم؟
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
در سینه ی ما قبله به جز کرب و بلا نیست
امسال نگو که اربعین قسمتِ ما نیست
آقا چه شد از چشمِ تو افتاده ام ای وای
در لشکرِ میلیونیِ مهدیِ تو جا نیست ؟
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
از سفر برگشته ام اما دلم جا مانده است
لذتِ همراهی ات در راه با ما مانده است
لشکرِ میلیونیِ این اربعین هم میرود
مهدیِ زهرا دوباره باز تنها مانده است
اللهم عجل لولیک الفرج
منِ افتاده را یاری کن ای دوست
برای کربلا کاری کن ای دوست
اگر از من گذشتی بینِ این راه
مرا مهمان به دیداری کن ای دوست
اللهم عجل لولیک الفرج