دستِ من را بگذارید به دامانِ محرم برسد
قطرها بر لبِ چشم من از این غم برسد
دلِ ما تکیه و در سینه ی ما سینه زنی است
کاش امسال دگر منتقمِ خونِ خدا هم برسد
اللهم عجل لولیک الفرج
دستِ من را بگذارید به دامانِ محرم برسد
قطرها بر لبِ چشم من از این غم برسد
دلِ ما تکیه و در سینه ی ما سینه زنی است
کاش امسال دگر منتقمِ خونِ خدا هم برسد
اللهم عجل لولیک الفرج
با آرزوی دیدنِ تو جمعه ها گذشت
هر هفته بی حضورِ تو در انزوا گذشت
با گریه گفت خواهرِ غمدیده ای ؛ حسین
دیدی بروی نیزه چه بر اهلِ ما گذشت؟
اللهم عجل لولیک الفرج
از غمِ تو سینه مالامال شد
غصه ی ما قصه ی گودال شد
حقِ جدِّ تو میانِ کربلا
حقِ تو در بینِ ما پامال شد
اللهم عجل لولیک الفرج
شروعِ ماهِ محرم، شروعِ ماتم ماست
صدای " هل من "ِ جدّت غمِ محرمِ ماست
میانِ روضه به یادِ تو اشک می ریزیم
غمِ نبودنت آقا، بزرگترین غمِ ماست
اللهم عجل لولیک الفرج
در کنارِ پنجره چشمم به راهی سوخته
جمعه ها در سینه دارم سوزِ آهی سوخته
از روی نیزه به محمل میخورد دائم گره
چشمهای نیمه بازی در نگاهی سوخته
اللهم عجل لولیک الفرج