دلنوشته های مهدوی

این روزها دلم شده با غصه همنشین
آقا بیا که مرگ نشسته است در کمین 
بعد از غمِ نیامدنت این غمِ من است 
امسال هم دوباره نشد قسمت اربعین

اللهم عجل لولیک الفرج

حالِ خرابِ این منِ افتاده را ببین 
دستِ مرا بگیر بلندم کن از زمین
امیدِ سینه های پر از غصه ی غریب
هر جور می شود برسانم به اربعین

اللهم عجل لولیک الفرج

به هنگامِ دعا یادِ تو هستم
تمامِ جمعه ها یادِ تو هستم
اگر چه کم ولی ای غائبِ من
بیا مهدی بیا یادِ تو هستم ...

اللهم عجل لولیک الفرج

بر روی بوریا شده تشییع پیکرت
پیشت نبوده موقعِ دفنِ تو خواهرت
ای ماهِ روی نیزه دعایی نما خودت
تا زودتر ظهور کند یارِ آخرت...
اللهم عجل لولیک الفرج

عریان و صدپاره رها در بینِ صحراست
تن روی خاک و سر به روی نیزه بالاست
آن خواهری که بی برادر زنده مانده
یابن الحسن بی مَحرَمش تنهای تنهاست

اللهم عجل لولیک الفرج