یک جمعه می رسد که شعرِ فرج نخوانیم
تنگِ غروب دیگر ما منتظر نمانیم
با لطفِ حق به زودی با چشمِ خود ببینیم
ما در سپاهِ حیدر با صاحب الزمانیم
اللهم عجل لولیک الفرج
یک جمعه می رسد که شعرِ فرج نخوانیم
تنگِ غروب دیگر ما منتظر نمانیم
با لطفِ حق به زودی با چشمِ خود ببینیم
ما در سپاهِ حیدر با صاحب الزمانیم
اللهم عجل لولیک الفرج
بلا پشتِ بلا، دنیا محلِ ابتلا باشد
خوش آن دل که به درمان مبتلا باشد
تو می آیی به زودی و عَلَم را دست میگیری
دوای دردهای ما همه در کربلا باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
ما مردِ عاشورا و فرزندِ غدیریم
سربازِ مهدی، بینِ میدان مثلِ شیریم
هر رای یک مشتِ گره کرده است آری
تا انتقامِ حاج قاسم را بگیریم
اللهم عجل لولیک الفرج
میلادِ با سعادتِ زهرای اطهر است
هر سال روزِ آمدنش روزِ مادر است
افتاده بر دلم به دعاهای مادرت
این جمعه های بی تو غمین، رو به آخر است
اللهم عجل لولیک الفرج
از غصه ی نبودِ تو مضطر که میشویم
در جمعِ عاشقانِ تو آخر که میشویم
ما را رها مکن که به دردِ تو میخوریم
هر چند کم، سیاهیِ لشکر که میشویم
اللهم عجل لولیک الفرج