دلنوشته های مهدوی

در مسیرِ اربعین یادِ تو همپای همه است

ذکرِ "اللهم عجل" روی لبهای همه است

اربعین، پای پیاده، از نجف تا کربلا

با شما راهی شدن، این اوجِ رویای همه است

اللهم عجل لولیک فرج

کِی نقاب از چهره میگیری تماشایت کنیم

تا به کِی هر جمعه با ندبه تمنایت کنیم

آن زمانی که بیایی آنقدر ما غافلیم

ترسم از آن است آقاجان که حاشایت کنیم

اللهم عجل لولیک الفرج

باز آمده است جمعه و دلتنگی و غروب

غم را بگیر از دلِ ما کاشف الکروب

ما را خیالِ وصلِ تو کرده است سر به راه

حالِ بدِ مرا به نگاهی نما تو خوب

اللهم عجل لولیک الفرج

باز هم قاصدک بی خبر آمد جمعه

مثلِ هر هفته دل آشفته تر آمد جمعه

کاشکی یک خبری از تو می آمد اما

بی گلِ روی تو آقا به سر آمد جمعه

اللهم عجل لولیک الفرج

هر جمعه با خیالِ تو دل پر شراره تر

در ماهِ غصه داریِ تو غم دوباره تر

با گریه گفت خواهرِ مَحمِل نشین : حسین

از پیرهن شده بدنت پاره پاره تر

اللهم عجل لولیک الفرج