دلنوشته های مهدوی

وا مکن از سر خود این دل بی حوصله را

کم کن از غصه ی من این همه درد و گله را

روسیاهم ولی ای یار مشو راضی که

تا ابد گریه کنم جای تو -فاصله ها را-

اللهم عجل لولیک الفرج

دلواپس لحظه های تنها شدنم

با این همه جرم رو به رسوا شدنم

عمری ست که جمعه ها دم از او زده ام

دور است ولی آقا،لایق شدنم

اللهم عجل لولیک الفرج

گفتند که عید است ولی شاد نبودیم

از بند هواهای خود آزاد نبودیم

از سفره ی ماهِ رمضان فیض نبردیم

ما لایق دیدار ِ تو... ای داد نبودیم

اللهم عجل لولیک الفرج

تمام روزها جمعه،تمام لحظه ها...افسوس

به پایان میرسد ماه پر از مهر خدا...افسوس

دعایت کرده ام وقتی که قرآن داشتم بر سر

بیا یابن الحسن مولا بیا آقا بیا...افسوس

اللهم عجل لولیک الفرج

یک جرعه از نگاه تو این تشنه را بس است

"هل من معین" برای تو گریه کجا بس است

ماه خدا ز نیمه گذشت و کم است وقت

هجران-به جان حضرت زهرا(س)- بیا بس است

اللهم عجل لولیک الفرج