دلنوشته های مهدوی

ای منتظران یار نیامد چه نشستیم؟

هنگام ِ سفر آمده و بار نبستیم

این جمعه هم از یار نیامد خبر افسوس

با دوست بگویید به یادش همه هستیم

اللّهم عجل لولیک الفرج

صد حیف بهار آمد و از تو خبری نیست

جز روی تو ما منتظران را نظری نیست

دشت و دمن و باغ و بیابان همه سبز است

از خیمه ی سبز ِ تو حبیبا اثری نیست

اللّهم عجل لولیک الفرج

بی تو کِی سال ِ ما مبارک باد؟

بی حضورت کجا مبارک باد؟

عید ِ من دیدن ِ جمال ِ توست

با تو احوال ها مبارک باد

اللهم عجل لولیک الفرج

عزیز ِ فاطمه جز ناله بر درت چه کنم؟

برای عرض ِ ارادت به محضرت چه کنم؟

دوباره فاطمیه آمد و عزاداری

به غیر ِ گریه در اندوه ِ مادرت چه کنم؟

اللهم عجل لولیک الفرج

یابن صراط المستقیم،بیراهه ها دور ُ بر ما پُر

در سر هوای دیدنت اما، فکر گناهان در سر ما پُر

اَینَ استقرت ای بنفسی انت،هل مِن معین از داغ هجرانت؟

این چوب خط ِ عمر ِ ما بی تو،ترسم شود ای دلبر ِ ما،پُر

اللهم عجل لولیک الفرج